فصل دوم – هدف از اجرای مجازاتها

فصل دوم – فلسفه قوانین و مجازاتها در اسلام – هدف از اجرای مجازاتها

رحمت کامله
در اجرای قصاص و حدود و تعزیرات وامثال آن ، که به نظر می رسد با ملاحظه نظام مدینه فاضله تاسیس و تقنین شده است برای هر دو سعادت منظور است زیرا که این امور در اکثر برای تربیت جانی و رساندن او به سعادت ، دخالت کامل دارد . حتی کسانی که نور ایمان و سعادت ندارند و آنها را با جهاد و امثال آن به قتل می رسانند ، مثل یهود بنی قریظه
( بنی‏قریظه یکی از قبایل یهودیان بودند که در کنار مدینه سکونت داشتند و با پیغمبر اکرم ( ص ) پیمان دوستی منعقد کرده بودند ؛ ولی در هنگامه جنگ احزاب ( خندق ) پیمان خود را شکستند و با قریش و غطفان علیه مسلمانان هم‏پیمان شدند و مدینه را ناامن کردند . پس از پیروزی مسلمانان ، پیغمبر ( ص ) آنها را در محاصره آورد و یهودیان بنی‏قریظه پذیرفتند که سعد بن معاذ درباره آنان داوری کند . سعد حکم کرد که مردان جنگی آنها به قتل رسند و زنان و فرزندان ایشان اسیر ، و اموال آنها بین مسلمانان تقسیم گردد . ابن‏هشام ؛ سیره‌النبویه ؛ ج ۳ ، ص ۲۴۶ – ۲۳۳ ؛ تاریخ طبری ؛ ج ۲ ، ص ۲۴۵ . )
برای خود آنها نیز این قتل صلاح و اصلاح بود . و می توان گفت از رحمت کامله نبی ختمی قتل آنهاست ، زیرا که با بودن آنها در این عالم در هر روزی برای خود عذابهای گوناگون تهیه می کردند که تمام حیات اینجا به یک روز عذاب و سختیهای آنجا مقابله نکند . و این مطلب برای کسانی که میزان عذاب و عقاب آخرت و اسباب و مسببات آنجا را میدانند پر واضح است .
پس شمیشیری که به گردن یهود بنی قریظه و امثال آن زده میشد به افق رحمت نزدیکتر بوده و هست تا به افق غضب و سخط . و باب امر به معروف و نهی از منکر از وجه رحیمیه است .
( آداب الصلاه ، صص۷ – ۲۳۶ )

وسیله اصلاحات
تنها اگر به قانون قصاص و دیات و حدود اسلام یک سال عمل شود تخم بیدادگریها و دزدیها و بی عفتیهای خانمانسوز از کشور برچیده میشود . کسی که بخواهد دزدی را از جهان بردارد باید دست دزد را به بریدن کوتاه کند و گرنه با این حبسهای شما کمک کاری به دزدان و دزدی کردن است .
زندگی بشر را باید به قصاص تامین کرد ، و زیر سر این قتل قصاصی حیات توده خوابیده . ( و لکم فی الصاص حیواه ( یا اولی الالباب لعلکم تتقون . بقره ۱۷۸ – ۱۷۹ ) ) و گرنه با چند سال زندان کار درست نمیشود .
( کشف الاسرار ، ص ۲۷۴ )

بازدارنده از مفاسد
گاهی در کتابها و روزنامه‏هایشان می‏نویسند که احکام جزایی اسلام احکام خشنی است ! حتی یک نفر با کمال بی آبرویی نوشته بود احکام خشنی است که از اعراب پیدا شده است ! این خشونت عرب است که اینگونه احکام ( را ) آورده است ! من تعجب می‏کنم اینها چگونه فکر می‏کنند ! از طرفی اگر برای ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند می‏گویند قانون است ! ( ده نفر را مدتی پیش و یک نفر را هم اخیراً برای ده گرم هروئین کشتند . و این چیزی است که ما اطلاع پیدا کردیم . ) وقتی این قوانین خلاف انسانی جعل می‏شود ، به نام اینکه می‏خواهند جلو فساد را بگیرند ، خشونت ندارد ! من نمی‏گویم هروئین بفروشند ، لکن مجازاتش این نیست . باید جلوگیری شود ، اما مجازاتش باید متناسب با آن باشد .
اگر شارب الخمر را هشتاد تازیانه بزنند خشونت دارد ، اما اگر کسی را برای ده گرم هروئین اعدام کنند خشونت ندارد ! در صورتی که بسیاری از این مفاسد که در جامعه پیدا شده از شرب خمر است : تصادفاتی که در راهها واقع می‏شود ، خودکشیها ، آدم‏کشیها ، بسیاری از آنها معلول شرب خمر است . استعمال هروئین می‏گویند چه بسا از اعتیاد به شرب خمر است . مع‏ذلک ، اگر کسی شراب بخورد اشکالی ندارد ؛ چون غرب این کار را کرده است ! و لهذا آزاد می‏خرند و می‏فروشند . اگر بخواهند فحشا را ، که شرب خمر یکی از واضحترین مصادیق آن است ، جلوگیری کنند و یک نفر را هشتاد تازیانه بزنند ، یا زناکاری را صد تازیانه بزنند ، یا محصنه یا محصن را رجم کنند ، وامصیبتاست ! ای وای که این چه حکم خشنی است ! و از عرب پیدا شده است ! در صورتی که احکام جزایی اسلام برای جلوگیری از مفاسد یک ملت بزرگ آمده است . فحشا که تا این اندازه دامنه پیدا کرده که نسلها را ضایع ، جوانها را فاسد ، و کارها را تعطیل می‏کند ، همه دنبال همین عیاشیهایی است که راهش را باز کردند ، و به تمام معنا دامن می‏زنند و از آن ترویج می‏کنند . حال اگر اسلام بگوید برای جلوگیری از فساد در نسل جوان یک نفر را در محضر عموم شلاق بزنند ، خشونت دارد ؟
( ولایت فقیه ، ص ۱۰ )

بازدارنده از تکرار جرایم
اگر قاتل را نکشند ، قتل زیاد می‏شود ؛ و فِی‏الْقِصاصِ حَیوه‌ٌ ؛ در قصاص زندگی است . اگر ما درِ قصاص را ببندیم ، هر کسی بکشد کارش نداشته باشیم ، قتل زیاد می‏شود ؛ زندگی مردم از بین می‏رود ؛ هر کس دلش خواست هر کسی را می‏کشد . قصاص برای این است که زندگی بشر تامین بشود . تربیت است ، برای مصلحت جامعه است . تمام حدود الهی برای مصلحت جامعه است .
اگر آن آدمی که فلان کار را می‏کند و در شرع برایش فلان جزا را قرار داده‏اند ، اگر این جزا نباشدامثالش زیاد می‏شود . آن کسی که رفته مثلاً با زن کسی چه کرده است ، اگر چنانچه این را جزا به او ندهند ، خوب ، این فحشا زیاد می‏شود . جلو فحشا را باید گرفت . دزدها را می‏گرفتند و می‏بردند توی‏حبس ، آنجا تعلیم دزدی می‏کردند ! می‏گفتند کلاس باز شده برای کیفیت جیب‏بری ! و چه جور جیب‏بری ، بهتر است ؟ ! اگر چهار تا دزد که روی موازینی که البته هست ، بگیرند و جزای آنها را بدهند ، دست دزدی از ایران قطع می‏شود ، از عالم قطع می‏شود . چهار نفر دزد را به آنطوری که شارع فرموده است – آن شارعی که راضی نیست به یک بشر که هیچ ، به یک حیوان ظلم بشود – امر می‏کند که باید که این جرم را کرده است این‏حد را هم بخورد . این برای این است که مصلحت بشر را دارد ملاحظه‏می‏کند ، برای حفظ حقوق بشر است . حدود الهی برای حفظ حقوق بشر است . بشر – همه – حقّ حیات دارند ؛ اگر نکشند این آدم جانی را و این آدمی که آدم کشته است ، آدمکشی زیاد می‏شود . اگر به جرم دزدی ، چهار نفر را که دزدی کرده‏اند و رفتند منزل مردم مالش را از بین‏برده‏اند ، جزا به آنها ندهند ، جنایت زیاد می‏شود . گرفتن و بردن توی‏حبس و نگه داشتن و در همان جا هم باز جیب‏بری را تعلیم و تعلم کردن – این – اسبابِ زیادی‏اش می‏شود . این را حبس نباید کرد ؛ باید همان جزایی که گفتند بکنند و رهایش کنند برود . دیگر [زیاد] نمی‏شود . اگر آن کسی که به نوامیس مردم [تعرض] کرده است ، با آن شرایطی که دارد بیاورند بکشند ، دیگر این زیاد نمی‏شود . حق بشر را اسلام دارد ادا می‏کند .
( بیانات امام در جمع اعضای هیات بازرگانی ایرانی ، صحیفه نور ج ۶ ، ص۷ – ۱۷۶ )
۵۸/۲/۲۵

درمان جامعه
پیغمبر اکرم نبی رحمت است که برای رحمت آمده است . آنجایی هم که آن منحرفهای غیرقابل اصلاح را امر به قتل می‏کرد ، مثل یک غده سرطانی که در یک بدن باشد ، برای اصلاح بدن آن غده را باید بیرون آورد . چاره نیست . این غده‏های سرطانی گاهی یک جامعه را فاسد می‏کنند . این هم رحمت بر جامعه است . اینهایی که اسلام را اصلاً نمی‏دانند چیست ، نمی‏فهمند اصل اسلام چه است . خیال می‏کنند این غربیها [و] اینهایی که دنبال غربند ، که احکام اسلام خشونت دارد ، اینها اصلاً نمی‏دانند که این احکامْ چه چیز هست ؛ برای چه هست . این مثل این است که به یک طبیبی که کارد را برداشته و شکم را پاره می‏کند و غده سرطانی را بیرون می‏آورد بگویند این خشونت دارد می‏کند ! این رحمت است یا خشونت ؟ آن طبیبی که می‏بُرد دست را ، برای اینکه این دست فاسد می‏کند انسان را ، کارد را درآورده می‏بُرد دست را ، این طبیب با خشونت دارد رفتار می‏کند ؟ و باید فریاد برآورد که این طبیب خشن است ! یا این طبیب طبیب رحمت است ؛ با رحمت دارد رفتار می‏کند ؛ یک انسان را برای یک عضو نجات می‏دهد . این جامعه مثل یک انسان می‏ماند : گاهی وقتها برای اصلاح جامعه یک کسی را تادیب می‏کنند . آن هم تادیبی که گاهی وقتها منتهی به کشتن می‏شود . یک نفر آدمی که یک مملکت را می‏خواهد فاسد بکند ، یک کشور را ، یک گروه را ، فاسد می‏خواهد بکند ، و قابل اصلاح نیست ، این را باید برای تهذیب جامعه ، برای حفظ جامعه ، این غده سرطانی را باید از این جامعه دور کرد . دور کردنش هم به این است که اعدامش کنند . اعدامهای اسلامی اینطوری است ؛ نه مثل اعدامهای غربی می‏ماند . آنها می‏ریزند می‏کشند می‏برند از بین ؛ و همه آن برای این است که جا برای خودشان باز کنند . اعدامهایی که در اسلام است اعدامهای رحمت است . یک طبیبی است که چاقو را برداشته و این جامعه را ازیک موجودی که اگر باشد فاسد می‏کند جامعه را ، از شرّ این نجات می‏دهد جامعه را . یک حد از حدود الهی وقتی که واقع بشود ، یک جامعه اصلاح می‏شود . اگر چهار تا دزد را دستش را ببرند در مجمع عمومی ، دزدی تمام می‏شود . اگر چهار تا آدمی که به فحشا مبتلاست آن را شلاق بزنند ، در جامعه فحشا از بین می‏رود . این غده سرطانی است که طبیب برای حفظ یک انسان ناچار است که این غده را بیرون بیاورد . گاهی چاقو برمی‏دارد چشم آدم را بیرون می‏آورد . رحمت است این ؛ حفظ است .
( بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب قم ، صحیفه نور ج ۷ ، ص۸ – ۲۲۷ )
۵۸/۴/۷

حدود رحمت بر امت
انبیا آمدند این جامعه را حفظ کنند از فسادها . این حقوقدانها نمی‏فهمند اصلش ! اصل اسلام را نمی‏شناسند چیست . این غربیهایی که دور هم جمع شدند برای منافع ابرقدرتها ، اینها از انسانیت اصلاً اطلاعی ندارند . اینها فقط این حیوان یک سر و دو گوش را می‏بینند ، و این طبیعت و این سطح طبیعت ؛ نه عمق طبیعت . این سطح طبیعت را می‏بینند . اینها می‏خواهند حقوق بشر ! تو چه می‏دانی بشر چه هست تا حق بشر چه باشد ! تو انسان را می‏شناسی تا حق انسان را بشناسی ؟ تو جامعه را می‏شناسی که حق جامعه را بشناسی ؟ همه آنها همین طورند . همه این حرفها ، که می‏شنوید در آن طرفها هست ، و این طرفها هم از آنها تقلید می‏کنند ، همه برای این است که بچاپند این جامعه را ! برای چاپیدن است ؛ برای اصلاح نیست . جنگهایی که الآن هم در دنیا ممالک زیادی پشت سر هم به جنگند و امریکا از آن طرف ، شوروی از این طرف و آن طرف و از آن ور کمک می‏کنند به اینها ، اینها همه جنگهای انحرافی است ؛ برخلاف انسانیت است . اینجاهایی که این جنگها می‏شود و این همه کشتار ، این همه کشتار ، در این ممالک می‏شود ، این طرفدارهای حقوق بشر نشسته‏اند و سیگار می‏کشند و پاهایشان را روی هم می‏اندازند و یک کلمه صحبت نمی‏کنند . اما آن روز که یک عده اشخاصی که غده‏اند برای این جامعه ، غده سرطانیند برای این جامعه ، اگر بمانند یک جامعه را به باد می‏دهند ، حکم اسلام را بر اینها جاری می‏کنند ، همینهایی که آن روز فوجها از مردم ، هزارها از انسانها را ، اربابانشان می‏کشند و [آنها] پاهایشان را روی هم می‏اندازند و تکیه می‏دهند و یک کلمه حرف نمی‏زنند ، واویلا بلند می‏کنند ! خوب ، چرا هویدا ( امیرعباس هویدا در سال ۱۲۹۸ ه ’ . ش . در یک خانواده بهایی متولد شد . این خانواده خدمات فراوانی به بهاییت کردند . وی در سال ۱۳۴۳ پس از ترور حسنعلی منصور به نخست‏وزیری منصوب شد ؛ تا سال ۱۳۵۶ عهده‏دار این پست بود و سپس به وزارت دربار منصوب شد و عاقبت پس از پیروزی انقلاب در هجدهم فروردین ۱۳۵۸ اعدام گردید . ) را کشتند ، یا چرا نصیری ( ارتشبد نعمت‏اللَّه نصیری ( ۱۲۸۹ – ۱۳۵۷ ه ’ . ش . ) از عوامل مهم کودتای امریکایی مرداد ۳۲ و کشتار مردم در پانزدهم خرداد ۴۲ که در سال ۱۳۴۴ به ریاست ساواک برگزیده شد و تا سال ۱۳۵۷ در راس این سازمان جهنمی قرار داشت . وی در آبان ۱۳۵۷ توسط رژیم شاه ، محترمانه بازداشت شد و در روز ۲۲ بهمن ۵۷ در حال فرار توسط مردم بازداشت و در سحرگاه روز ۲۷ بهمن اعدام گردید . ) را کشتند ! یا چرا کسانی که فوج فوج جوانهای ما را از بین برده‏اند اینها [را] می‏کشند !
کشتن اینها رحمت است بر امت . حدود الهی رحمت است بر امت . البته آن دستی که بریده می‏شود اگر زبان داشت گله می‏کرد . اما برای انسان ، برای یک انسان ، یک عضو فدا می‏شود . برای یک جامعه یک اشخاص باید از بین بروند .
برای حفظ حقوق یک جامعه باید یک غده‏های سرطانی از این جامعه جدا بشود .
( بیانات امام در جمع روحانیون و طلاب ، صحیفه نور ج ۷ ، ص۹ – ۲۲۸ )
۵۸/۴/۷

حفظ صحت جامعه
مترجم ( مصاحبه اوریانا فالانچی خبرنگار مشهور ایتالیایی ) : [می‏گویند اینها که اعدام شده‏اند ، همه‏شان مقصر سیاسی و ساواکی و اینها نبودند . آنها هم اعدام شدند برای اینکه لواط کردند و زناکردند . البته من توضیح دادم که این جور نیست . اینها تاجر و این چیزها بودند و بچه‏ها را می‏دزدیدند و این حرفها ، و اخبار دروغ به شما گفتند . ]
امام : بله اصل مساله را باید گفت . و آن این است که اگر یک بدنی یک انگشتش فاسد بشود چه باید کرد برای اصلاح آن بدن . آیا باید این انگشت را گفت تو باش اینجا ، فاسد کن این بدن را ؟ این انگشت یک مفسده است و باید برید این چیزهایی که می‏دانید که اینها به فساد می‏کشند . یکوقت مثل بعضی طوایف می‏گویند که خوب ، مردم آزادند . آن زن آزاد هست . زن این باشد ، او هم تمتعی ببرد . خوب ، چه بهتر . یکوقت منظور این هست . نه ، ما این را نمی‏توانیم بپذیریم . یکوقت منظور این است که باید حفظ نظم جامعه ، حفظ صحت جامعه بشود . این سیاستهایی که ما در اسلام داریم و اجرا می‏شود برای این است که جامعه را ما می‏خواهیم پاکسازی کنیم . علفهای هرزه‏ای که ضایع می‏کنند مزرعه ما را ، باید این علفهای هرزه را بچینیم و دور بریزیم . آن کسی که بخواهد یک جامعه را اصلاح بکند ، آن کسانی که افساد در جامعه می‏کنند ، آن کسانی که جامعه را به تباهی می‏کشند ، آن کسانی که جوانهای ما را به تباهی می‏کشند ، دخترهای ما را به تباهی می‏کشند آنها را نمی‏توانیم تحمل کنیم که نظر کنیم اینها هر کار می‏خواهند بکنند . و هر سیاستی که هست باید بشود . چه پیش شما خیلی مشکل باشد پذیرفتنش و چه نباشد . – یک چیزی است ، به اصطلاح جامعه را می‏خواهیم – اصلاً جامعه هم همان طوری که دزد را شما می‏گیرید و حبسش می‏کنید . خوب چرا آزادش قرار نمی‏دهید ؟ همان‏طوری‏که قاتل را می‏گیرید نگهش می‏دارید ، یا احیاناً قصاص می‏کنید . چرا رهایش نمی‏کنید که هر کاری دلش می‏خواهد بکند ؟ چرا ؟ این برای این است که اینها اسباب این می‏شود که یک جامعه را به فساد بکشد . اگر جلوگیری از چند تا از این فسادها بشود ، جامعه اصلاح می‏شود . و ما منظورمان اصلاح جامعه است . اصلاح جامعه به همین چیزهاست که این سیاستها باشد .
( خطاب به مترجم ) و اما اینهایی که واقع شد در اینجا همان طوری که شما گفتید ، به او بگویید که اینها امثال یک همچو مسائلی بودند .
فالانچی : [بعضی هم مثلاً لواط می‏کنند . بیمار هست ، فرض کنید یک همچو چیزی ، چرا باید اعدامش کنند ؟ ]
امام : این مایه فساد است . فساد را باید برداشت تا دیگران اصلاح بشوند . این دیگر مسائلی فرعی است .
فالانچی : [می‏گویند یک زن هجده ساله را که آبستن بوده این را به عنوان اینکه زنا کرده اعدام کردند . ]
امام : دروغ است ، نمی‏شود ، در اسلام نیست . این جزو همانهاست که به ما نسبت می‏دهند .
( مصاحبه اوریانا فالاچی با امام ، صحیفه نور ج ۹ ، ص۵ – ۹۴ )
۵۸/۷/۲

نقش تربیتی مجازات
اسلام در عین حالی که تربیت است ، یک مکتب تربیت است ، لکن آن روزی که فهمید قابل تربیت نیست ، هفتصد نفرشان را در یک جا ، یهودی بنی‏قریضه را در حضور رسول‏اللَّه می‏کشند ، گردن می‏زنند به امر رسول‏اللَّه . اینها همین حرفهای غربی را می‏زنند که ما باید اصلاح کنیم . اول همه را اصلاح کنید بعد حد بزنید . این عجیب است که اول ما باید این مملکت را ، همه را هدایت کنیم که همه تربیت بشوند ، بعد حد بزنیم . اگر یک کسی حالا شرب خمر کرد ، حالا حدش نزنیم ، حالا اول چیزش بکنیم تا مغزش اصلاح بشود . اینها یک حرفهای غلطی است . باید حدود جاری بشود .
( بیانات امام در جمع اعضای شورای عالی قضائی ، صحیفه نور ج ۱۲ ، ص۲۵۵ )
۵۹/۴/۲۹

قصاص ، ضامن امنیت
قصاص ، این قانون واضح اسلام ، این قانون ضروری اسلام ، این قانونی که قرآن به آن تصریح کرده است ، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را تامین می‏کند ، شما ( مخاطب امام اعضای جبهه ملی و گروههای همسوی آنها بوده است ) شما این را یک قانون غیر انسانی می دانید .
( بیانات امام در جمع اقشار مردم ، صحیفه نور ج ۱۵ ، ص۱۶ )
۵۹/۴/۲۹

قصاص موجب بیمه کشور
اجرای حدود قصاص و تعزیر اسلامی بیمه کننده حیات و نظام کشور است ، و سستی و سهل انگاری در این امر ترحم بر پلنگ تیز دندان است .
( بیانات امام به مناسبت پیروزیهای رزمندگان اسلام ، صحیفه نور ج ۱۵ ، ص۷۰ )
۶۰/۴/۱۸

نقش بازدارندگی حدود الهی
این حدود الهی که خدای تبارک و تعالی قرار داده و یک فرد اگر در داخل منزلش هم یک کاری بکند که بیرون منعکس بشود ، او را تعقیب و مجازات می‏کنند ، برای این [است] که اینهایی که اینطور فسادها را در یک مملکتی می‏کنند ، ولو توی خانه‏ای این کار را می‏کنند ، این کم کم سرایت می‏کند و جامعه را رو به فساد می‏برد . خدای رحمان و رحیمی که با همه بندگانش رحمت دارد و می‏خواهد همه بندگانش به سلامت و سعادت باشند ، به حسب تشریع ، اینطور فرموده‏است . آن وقت یک نفر آدمی‏که بیاید در خیابان و شمشیرش را بکشد ، چاقویش را بکشد و بخواهد مردم را تهدید کند ، بگویند که این را باید بکشید ، این برای این نیست که این یک آدم یک همچو کاری کرده یک دشمنی با این آدم است ، این برای این است که اگر این را رها کنند یک کشور کم‏کم کشیده می‏شود به فساد ؛ فساد یک فرد ، دو فرد ، چهار فرد ، اینور ، آنور . اگر منحصر به خودشان بود ، حرفی نبود ، امّا فساد سرایت می‏کند ، اخلاق فاسد سرایت می‏کند به همه ، کم‏کم می‏ببیند یک وقت یک کشوری فاسد شد اسلام از اوّل جلویش را خواسته بگیرد ؛ گفته این کسی که این فساد را کرده ، باید با او این‏جور رفتار کنید تا از اوّل نگذارد رشد پیدا کند این فساد .
( بیانات امام در دیدار با اعضای حزب جمهوری اسلامی ، صحیفه نور ج ۱۶ ، ص۱۱۱ )
۶۱/۱/۱۴

زندان سازنده
زندانها را به یک مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی مبدل کنید ، چنانچه تاکنون عمل کرده‏اید ، تا منحرفان و گناهکاران شیرینی عدالت اسلامی را بچشند ، و به اسلام و نظام اسلامی روآورند ؛ و از روی حقیقت توبه کنند و بازگشت به اسلام و خدای متعال نمایند ، که باب رحمتْ گنهکاران را بهتر جذب می‏کند . حتی آن کس که مستحق حدود الهی است ، از قتل و دیگر جزاها ، باید از عطوفت ماموران ، تا پای دار و محل مجازات ، برخوردار باشند .
( بیانات امام به مناسبت پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب ، صحیفه نور ج ۱۸ ، ص۲۳۷ )
۶۲/۱۱/۲۲

عامل نجات
برای این که مردم را از شرخودشان نجات بدهد ، حدود را ، تعزیرات را وضع کرده است . برای این که هم تربیت بشود این آدم و هم راحت بشود امت .
( بیانات امام در دیدار بامسئولین کشور ، صحیفه نور ج ۱۹ ، ص۸۴ )
۶۳/۹/۲۰

ثمره اجرای مجازات
این حدود همان طوری که تربیت می‏کند اشخاص را ، ملت را هم می‏رساند به جایی که اینطور فسادها در او کم بشود . اگر چنانچه یک حدی جاری بشود ، این حدی که جاری می‏شود ، هم تربیت می‏کند آن کسی [را] که حد خورده است و هم برای ملت خوب است ؛ فی القصاصِ حیاه .
( بیانات امام در جمع اعضای شورای عالی قضائی ، صحیفه نور ج ۱۹ ، ص۱۹۳ )
۶۴/۵/۸

سزای جنایتکاران و فاسدان
سوال : از پانصد نفری که بعد ازانقلاب اسلامی در ایران اعدام شده‏اند ، صحبت کنیم . شما تایید میکنید طرز کار این دادگاهها را ، نه وکیل مدافع در آن است و نه میشود تقاضای فرجام کرد ؟
امام : مسلما شما غربیها نادیده میگیرند که چه کسانی بودند اینهایی که اعدام شده اند و یا تعمدا آنها را نادیده میگیرند . اینها کسانی بودند که در خیابانها و میدانها در کشتار شرکت کرده بودند ، ویا افرادی بودند که دستور قتل عام داده بودنندو یا اشخاصی بودند که خانه ها را به آتش کشیده بودند ، یا کسانی که زنده زنده دست و پای جوانهای ما را اره کرده بودند . و یا اینکه بر روی تاوه سرخ میکردند .
با اینها چه کار میتوانستیم بکنیم ؟ آنها را میبخشیدیم ؟ می گذاشتیم بروند ؟ اجازه دفاع کردن از خود و به اتهامات را ما به آنها دادیم و میتوانستند هر چیزی را که بخواهند بگویند . ولی وقتی گناه آنها ثابت شد ، چه نیازی بود و اصلا چه نیازی هست به اینکه فرجام بخواهند ؟ اگر میخواهید برعکسش بنویسید ، قلم در دست شماست .
و در هر حال ملت من برایش این سوالات مطرح نیست ، و اضافه میکنم که اگر ما این اعدامها را نمی کردیم ، انتقام مردمی ابعاد وسیعی به خود میگرفت و قابل کنترل نبود و حتی تمام کارگزاران رژیم گذشته کشته میشدند ، پس بدین ترتیب پانصد نفر کشته نمیشدند بلکه هزاران نفر کشته میشدند .
سوال : موافقم ، ولی منظورم الزاما شکنجه گران و جلادان ساواک نبود ، منظورم بیشتر به اعدام شدگانی است که اصلا ربطی به رژیم سابق نداشتند و منظورم اشخاصی هستند که هنوز این روزها اعدام میشوند برای زنا ، فحشا یا لواط . . به نظر شما این عدالت است که فاحشه بدبختی و یا زنی که به شوهرش خیانت میکند و یا مردی که مرد دیگری را دوست دارد ، اعدام شود ؟
امام : اگر یک انگشت شما قانقاریا گرفت ، چه کار بایست کرد ؟ میگذارید که مرض به تمام دست و بعد به تمام بدن سرایت کند و یا اینکه انگشت را قطع میکنید ؟ چیزهایی که فساد ایجاد میکند در میان ملتی ، باید ریشه کن شود . همانند علف هرزهای یک مزرعه گندم .
. . مجازات آنهایی که فساد را اشاعه میدهند و جوانان ما را فاسد میکنند لازم است ، حال چه شما خوشتان بیاید و یا خوشتان نیاید . ما نمیتوانیم تحمل کنیم که فاسدان فسادشان را اشاعه دهند . بگذریم مگر شما غربیها همین کار را نمیکنید ؟ وقتی که یک دزد ، دزدی میکند او را به زندان نمی اندازید ؟ در خیلی از ممالک ، مگر قاتلین را اعدام نمی کنند ؟ این کار را میکنید برای اینکه اگر آزاد و یا زنده بمانند سایرین را آلوده می کنند و لکه بدکاری را توسعه میدهند . آیا اینطور نیست ؟
بله بدکاران را باید حذف کرد ، باید ریشه کن کرد . مثل علفهای هرزه و فقط با از ریشه درآوردن آنها کشور تصفیه خواهد شد .
سوال : [امام ، چطور امکان دارد یک شکنجه گر یا حیوان وحشی ساواکی را با یک فرد عادی که میخواهد آزادانه تمایلات جنسی خود را برآورده کند مقایسه کرد ؟ مثلا آن جوانی که دیروز به خاطر لواط اعدام شد ؟ ]
امام : فساد ، فساد است . لازم است فساد حذف شود .
سوال : [مثالی دیگر ، زن هیجده ساله آبستنی که چند هفته قبل به خاطر زنا در بهشر اعدام شد . . ]
امام : آبستن ؟ دروغ است . دروغی است همانند اینکه میگویند سینه زنان را می برند . در اسلام چنین وقایعی اتفاق نمی افتد ، زن آبستن را اعدام نمی کنند .
سوال : [دروغ نیس امام ، تمام روزنامه های ایران در باره آن نوشتند و همچنین در تلویزیون میز گردی تشکیل شد ، برای اینکه به مردی که با او زنا کرده بود فقط صد ضربه شلاق زده بودند]
امام : اگر اینطور است شاید حقش بوده باشد ، من چه می دانم ، شاید آن زن کار دیگری کرده بوده . از دادگاهی که آن را محکوم کرده سوال کنید .
( طلیعه انقلاب اسلامی ، صص ۷ – ۳۵۶ )
۵۸/۷/۲
علاوه بر موارد مذکور برای اطلاع از مواضع حضرت امام رجوع شود به :
صحیفه نور ، ج ۷ ، ص ۲۶۷
صحیفه نور ، ج ۱۶ ، ص ۲۴

* فلسفه مجازاتها در اسلامی

اعتراض به مدعیان حقوق بشر
ما می‏بینیم که بعضی از اشخاص که ادعا می‏کنند که ما حقوق بشر را ملاحظه می‏کنیم و جمعیتهای حقوق بشر در طول این پنجاه سال که دولت غاصب پهلوی و پسر پهلوی بر این ملت غلبه کرد و بر این ملت – با غصب – تمام چیزهای این ملت را برد ، در طول این پنجاه سال جوانان ما در حبسها به سر بردند و چه بسا جوانانی ما داشتیم که در حبس پای آنها را اره کردند ؛ آنها را روی تاوه‏ها بو دادند و تا این زمان آخر هم اینها در حبس بودند ، در شکنجه بودند ؛ دژخیمان شاهِ سابق آنها را از هستی ساقط کرد ، و این مدعیان همراهی با حقوق بشر در این طول مدت ندیدیم که یک صحبتی بکنند ، یک استنکاری بکنند . ما دیدیم که ، رئیس امریکا – رئیس جمهور امریکا – با این شاه بدبخت ، با این شاه سابق ظالم بدبخت همراهی می‏کرد و پشتیبانی می‏کرد ؛ پشتیبانی از دژخیمی که تمام هستی ما را به باد داد . و ندیدیم مدعیان جامعه حقوق بشر استنکار کنند بر رئیس جمهور امریکا . لکن حالا که این دژخیمان به دام ملت افتاده‏اند و ملت می‏خواهد از آنها انتقام بکشد ، فریاد وا بشرا ی اینها بلند شده است ! نمی‏توانم من جز این بدانم که اینها دست‏نشانده دژخیمان هستند . اینها دست‏نشانده ابرقدرتها هستند ؛ نه اینکه اینها برای حقوق بشر [فعالیت] می‏کنند . من توقع این را داشتم که جامعه حقوق بشر اگر راست می‏گوید و طرفدار حقوق بشر است به ما اعتراض کند که اینها را چرا نگاه داشتید ؛ این دژخیمان را باید همان روز اول کشته باشید ! نه اینکه آنها را ما نگاه داشتیم و در حبسها الآن هستند – و حبسهای ما هم مثل حبسهای سابق نیست ؛ حبسهایی است که در آنها اشخاص به هیچ وجه مورد اهانت ، حتی نیستند – اینها به ما اعتراض کنند که چرا اینها را محاکمه کردید ! اصلاً معنا ندارد محاکمه مجرم ؛ محاکمه مجرم یک امری است که مخالف با حقوق بشر است ؟ !
حقوق بشر اقتضا می‏کند که ما آنها را همان روز اول کشته باشیم برای اینکه مجرمند ، و معلوم است که اینها مجرم هستند . آنکه باید برای او وکیل گرفت ، آنکه باید به ادعای او گوش کرد ، او متهم است نه مجرم . اینها متهم نیستند ، اینها مجرم هستند . اینها اشخاصی بودند که در خیابانها مردم را کشته‏اند ، زجر دادند ، و ذخایر ما را – همه را – با خیانتها از بین برده‏اند . آیا آنهایی که کشته شده‏اند در این خیابانهای شهرهای مختلف ایران ، اینها بشر نبودند ؟ اینها حقوق ندارند ؟ . . . مدعیان طرفداری از حقوق بشر نسبت به اینها که کشته شده[اند] چرا طرفداری نمی‏کنند ؟ چرا به ما اشکال می‏کنند که شما چرا دژخیمان را می‏کشید ؟
ما در عین حال که اینها را – همه را – مجرم می‏دانیم و باید فقط هویت اینها ثابت بشود و آنها را باید همین که هویتشان ثابت شد کشت –نصیری [را] همین که هویتش ثابت شد که نصیری است باید کشت – مع‏ذلک چند روز نگه داشتند و محاکمه کردند و اقرارات او را ثبت کردند و او را کشتند . آیا این جامعه حقوق بشر تصور نمی‏کند که مجرم را باید کشت برای حقوق بشر ، برای اینکه حق‏خواهی کنیم ما از بشر – بشرهایی که اینها کشتند ، زجر دادند ، از بین بردند ؟ ما اینها را مع ذلک محاکمه می‏کنیم و محاکمه کردیم ؛ ولیکن اعتقاد ما این است که مجرم محاکمه ندارد و باید کشت . لکن من متاسفم از اینکه باز غربزدگی در ماها هست ، و ما ترس از این داریم که مبادا در روزنامه[های] غرب چیزی بنویسند و مثلاً مجلات غرب یک کلمه‏ای بنویسند . آنها البته با عدل و انصاف مخالفند و آنها موافق به حقوق بشر نیستند . آنها حقوق اشخاصِ ابرقدرت را حفظ می‏کنند به اسم حقوق بشر !
( پیام رادیو و تلویزیونی امام ، صحیفه نور ج ۵ ، ص ۶۴ )
۵۸/۱/۱۲

ماهیت واقعی حقوق بشر
خارجیها می‏گویند حقوق بشر . کدام بشر ؟ اینها [اعدام‏شدگان] بشر را کشتند ، اینها مجرمند ، متهم نیستند ؛ اینها آدم کشتند . ما از دوستان فرانسوی خود تشکر می‏کنیم که از ما در مدت اقامت در آن کشور دوستانه پذیرایی کردند و به من فرصت دادند که از پاریس پیامهای خود را به ملت عزیز ایران برسانم ، ولی از دوستان فرانسوی انتظار نداشتم که به خاطر چند نفر جنایتکار و دزد و مجرم ، حقوق بشر را به رخ ما بکشند و در انقلاب اصیل ایران – که به خواست خدا ملتی ستمدیده به ندای حق پاسخ مثبت داده‏اند – به بهانه حقوق بشر ما را مورد عتاب و خطاب قرار دهند . خوب بود حقوق بشر را هنگامی که رژیم فاسد پهلوی زیر پا می‏گذاشت و هزارها جوانان این کشور را شکنجه می‏کرد و به خاک و خون می‏کشید ، به کمک ملت مستضعف ایران برمی‏خاستند و از حقوق بشر دفاع می‏کردند ، نه اینکه به خاطر چند جنایتکار و مجرم ، که تاریخ بشریت کمتر نظیر آن را به یاد دارد ، اینچنین به ما حمله کنند . ما چند نفر ضد بشر را کشتیم ، حقوق بشر مگر چیست ؟
( بیانات امام در دیدار با اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران در فرانسه ، صحیفه نور ج ۶ ، ص ۶۴ )
۵۸/۲/۲

پاسخ به مدعیان حقوق بشر
ملت ما را غیر از آن که هست و غیر از آن که می‏بینید ، جلوه دادند در روزنامه‏های خارج ؛ از جمله چیزهایی که نوشتند این است که اینهایی که کشته می‏شوند و اعدام می‏شوند ، از زیر خاک بیرون می‏آورند مردم و تکه‏تکه می‏کنند ! . . . شما در تمام ایران تفتیش کنید اگر یک نفر یک همچو کاری برایش شده است ، آنها حق دارند بگویند : [نسبت به] همه شده است ! لکن من می‏دانم نویسنده‏های خارج اکثرشان – یا بسیاری‏شان – جیره‏خوار همین دستگاهها هستند . اینها دیدند که ملت ایران به واسطه قدرت ایمانی که داشتند نهضتی . . . کردند [که در نتیجه آن] دست اربابها کوتاه شده است و دست آنهایی که منافع را به اینها واصل می‏کردند کوتاه شده است ، اینها برای انتقامجویی یا برگرداندن اوضاع سابق ، برای نفع‏خواهی دست به این تبلیغات زدند .
تمام این تبلیغات ، برخلاف واقع است . شما می‏بینید که اینجا احکام اعدام برای [چه] اشخاصی صادر می‏شود ؛ خوب است که این اشخاص را و پرونده این اشخاص را ملاحظه کنید ببینید که این اشخاص که حکم اعدامشان صادر شده و اعدام شده‏اند آیا یک نفر کشتند ؟ آیا ده نفر کشته‏اند ؟ آیا یک ملت را بیچاره کردند ؟ اینها تمام ملت ایران را بیچاره کردند و در ظرف پنجاه سال همه را در تحت فشار قرار داده‏اند اینها جنایاتی به این ملت کردند که اگر . . . دادگاهها نبود خود ملت می‏ریختند و آنها را می‏کشتند ! دادگاهها کنترل کردند عواطف ملت را ، ملتی که در خیابانها جوانهای خود را با امر امثال اینها به خون آغشته دیده ؛ با امر همین شاه و با امر همین هویدا و با امر همین نصیری و امثال اینها . طاقت ندارد که اینها را زنده ببیند .
اینهایی که مدعی حقوق بشر هستند و حالا برای امثال هویدا سینه‏زنی می‏کنند و اظهار تاسف و تاثر می‏کنند ، اینها آیا طرفدار حقوق بشرند یا طرفدار مملکتها و حکومتهای ابرقدرتند ؟
اگر اینها طرفدار حقوق بشرند چه شد که در مدت پنجاه سال این بشر در اینجا زیر شکنجه بود ، [در معرض] اعدام بود ، این بشری را که در اینجا با تاوه سرخ می‏کردند و بشری را که پای او را می‏بریدند با اره ، اینها نفس نکشیدند ؟ امروز نفس می‏کشند و امروز تبلیغات می‏کنند ؟ ! مگر اینها که کشته شدند بشر نبودند ؟ مگر اینها حقوق نداشتند ؟ مگر حق بشر این نیست که اگر کسی کسی را کشت قصاص بکند ؟ این حق بشر است ، حق اشخاصی است که از اولاد او یا از بقایای اوست که قصاص کند از اینها . لکن عمده این است که این جامعه‏های حقوق بشر در خدمت ابرقدرتها هستند با اسم حقوق بشر ؛ این جامعه‏هایی که برای حقوق بشر فریاد می‏زنند می‏خواهند حقوق بشر پایمال بشود ، این روزنامه‏نویسها و مطبوعاتی که به اسم بشردوستی انتشار این اکاذیب را می‏کنند ، اینها در خدمت ابرقدرتها هستند ، اینها حقوق بشر را پایمال می‏کنند .
. . بررسی کنید که آیا این مردم در اینجا دارند قتل عام می‏کنند ؟ این مردم از گورستانها بیرون می‏کنند اجساد را و تکه تکه می‏کنند ؟ ! مردم دارند آتش می‏زنند ؟ ! این را بررسی کنید ببینید که قضیه ، قضیه انتقامجویی به معنای غیر انسانی است ؟ یا خیر ، دادگاههایی است که بعد از اینکه جرمهای اینها – همه – ثابت است و همه جرمهای زیاد دارند ، اینها محکوم به اعدام هستند . [و] اگر این دادگاهها نبود و اگر جلوگیری از این مردم به واسطه دادگاه نبود ، آن وقت مردم خودشان قیام می‏کردند ؛ برای اینکه آنهایی که کشتار عمومی کردند در یک ملتی ، آنهایی که فجایعی را پیش آوردند و در آبادان یک دسته بزرگی ، قریب چهارصد نفر آدم را سوزاندند ( اشاره به حادثه قتل عام حدود چهار صد نفر در سینما رکس آبادان در مرداد ماه ۱۳۵۷ که زنده زنده در آتش سوختند ) ،
اینها را دارند اینها اعدام می‏کنند نه اینکه اشخاص عادی را . اشخاص عادی را شما ملاحظه می‏کنید که تاکنون قریب هفتصد نفر ، ششصد نفر آزاد شدند . . . برای اینکه جرمهایشان کم بوده است . و همین‏طور کسانی که جرمهایشان کم است اینها را آزاد می‏کنند . آنهایی که محکوم به حبس می‏شوند یا محکوم به اعدام می‏شوند ، آنها اشخاصی هستند که دارای جرمهای بزرگ بودند . در روزنامه‏های خارجی شماها اینطور انعکاس شده است ؛ و این اسباب این شده است که ملت ایران به خارجیها بدبین بشوند ، به واسطه این روزنامه‏نویسها و به واسطه این مدعیان حقوق بشر .
شما روشن کنید آنها را ، و به مردم ایران هم اطلاع بدهید که اینها یک مردمی هستند که طرفدار حقوق بشر نیستند ، طرفدار حق ابرقدرتها هستند . اینها از آن مردم شریف اروپا نیستند ؛ اینها یک دسته جیره‏خوار هستند .
( بیانات امام در جمع زنان خارجی مقیم ایران ، صحیفه نور ج ۶ ، ص ۳ – ۸۱ )
۵۸/۲/۴

هدف طرفداران دروغین حقوق بشر
البته آنهایی که منافع خودشان را در خطر می‏بینند یا منافع اربابهای خودشان را ، از این نهضت به هر صورتی که باشد شکایت دارند و با هر توطئه‏ای می‏خواهند این نهضت را خاموش کنند . گاهی به بهانه حقوق بشر از این اعدامهایی که در ایران شده است انتقاد می‏کنند ، و این را یک امر خشونت آمیز می‏دانند . اینها در ایران نبودند ببینند چه شد ، و در پنجاه سال و بیشتر بر ایران چه گذشت و بر جوانهای ما اخیراً چه گذشت ؛ لکن اطلاع دارند ؛ همچو نیست که اینها بی‏اطلاع باشند . اینها مطلع هستند که شاه سابق و شاهِ جلوتر با ایران چه کردند ، و جنایات این دو تا مرد یا نامرد به ایران چه بود . خیانات اینها را اینها اطلاع دارند . این جمعیتی که ادعا می‏کنند جمعیت حقوق بشر و حالا برای حقوق بشر دارند سینه می‏زنند که این عده که تا حالا کشته شده است چرا کشته شد ؟ این یک خشونتی است ! اینها خشونتهایی که در عصر این پدر و پسر بود نادیده گرفتند . آن قتلهایی که به دست عمال اینها واقع شد ، و گاهی هم به دست خود محمدرضا واقع شد ، آنها را اصلاً نظری به آن ندارند . نه آن وقت که ملت ایران آن جور ابتلا داشت و آنطور اینها غارت و قتل می‏کردند یک کلمه گفتند و از حقوق بشر اسم بردند ؛ و نه در آخر ، که تمام جنایاتی که در ایران واقع می‏شد در ظرف – تقریباً – دو سال آخر که همه ملتها اطلاع بر آن پیدا کردند و ملت ایران آنطور گرفتار شد که جوانهای ما را در خیابانها دسته‏جمعی کشتند .
پانزده خرداد را اینها اصلاً ذکری از آن نمی‏کنند . ۱۵ خرداد به طوری که گفته‏اند – من در حبس بودم ، لکن آنطوری که برای من بعد از بیرون آمدن گفتند – قریب پانزده هزار نفر را آنها کشتند و از قراری که باز گفتند ، خود محمدرضا با هلیکوپتر عامل قتل هم بوده است خودش . اینها ، این طرفدارهای حقوق بشر ، این پانزده هزار جمعیتی که در یک روز کشته شد اینها را مثل اینکه بشر نمی‏دانند ! یا بشر می‏دانند و برای آنها حقوق قائل نیستند . اگر اینها بشر هستند و حقوق دارند و این شصت هزار نفر یا بیشتری که در این چند صباح ، در این چند ماه ، از ایران کشته شد – از بهترین جوانهای ما کشته شد ، از همه طبقات ، طبقه روحانیین ، طبقه دانشگاهی ، طبقه تجار ، اداری ، همه جور جمعیتی ، دهقان ، کارگر ، کشته شد – اینها اصلاً به روی خودشان نمی‏آوردند که این کارها شده است ! ما ندیدیم که هیچ فریادی از اینها درآید که خیر ، چرا حقوق بشر را ملاحظه نمی‏کنید . چرا اینقدر آدم می‏کشید . حالا که ما این جنایتکارها را [مجازات می‏کنیم] – که هر کدامشان ، بعضی از اینها ، چندین نفر آدم را کشته‏اند ، یا آنطور اینها را شکنجه داده‏اند که در زیر شکنجه مردند ، یا پاهای آنها را ارّه کردند ، یا آنها را در تاوه گذاشتند و بو دادند ، از همه طبقات ، در زندانها آنطور عمل کردند ؛ [سر و صدا راه می‏اندازند] یک شب من در آن حبس که بودم صدای ضجّه و ناله اشخاصی که [شکنجه] می‏کردند خودم می‏شنیدم ؛ بعد که آمدند این حبسیها ، یعنی صاحبان حبس ، پیش من آمدند ، اعتراض کردم و گفتم زندانها باید جای تربیت باشد نه جای اینطور وحشیگریها . گفتند نه ، این چیزی نبوده . این یک سربازی بود که فرار کرده بود یک سیلی به او زدند ! در صورتی که شاید بیشتر از یک ساعت شاید شکنجه می‏کردند و من فریاد می‏شنیدم .
این طرفدارهای حقوق بشر ، این حقّه‏بازها – که می‏خواهند همه منافع ماها را بدهند به اربابهایشان – آن روز خفه شده بودند ، قلمهایشان شکسته بود . حالا که ما اینها را پیدا کردیم و چندتایشان را کشتیم ، محاکمه کرده‏اند و اقرار کرده‏اند به اینکه چه کردند و چه کردند ، پرونده‏هایشان معلوم است که چه کردند ، حالا صدایشان درآمده . در عین حال که مساله اینطور است و آنهایی که تاکنون کشته شدند اشخاص فاسد و مفسد و بسیاری‏شان قاتل و قتّال و مفسد فی‏الارض بودند ، مع‏ذلک ما اخیراً یک قدری تضییق کردیم دایره این [مجازات] را ، یک قدری تخفیف دادیم . [تنها] کسانی که ثابت شده قاتل هستند ، یا کسانی که شکنجه کردند و به قتل منتهی شده است ، یا کسانی که امر کرده‏اند دسته‏جمعی مردم را بکشند ، اینها را گفتیم حالا از این به بعد اینها مورد اعدام باشند . . . .
این برای حقوق بشر است . خوب ، این بشر حق دارد ، آن بشر هم حق دارد . این بشر سلامت این را سلب کرده است ، حقِّ این است که سلامت او را سلب کند . این بشر یکی را کشته است ، حق ورثه او این است که او را بکشند . ما ورثه را پیدا نکنیم ، حق حاکم است که او را بکشد . تا حالا این عده – را که کم هم بودند ؛ چیز زیادی نبودند این عده را دادگاههای انقلابی کشته‏اند . اینها برای احقاق حقوق بشر اینها را کشته‏اند . اینهایی که ادعای حقوق بشر می‏کنند و برای اِلقانیان
( از سرمایه داران صهیونیست بود که به جرم جاسوسی برای رژیم اشغالگر قدس و کمک به صهیونیست و همچنین لطمه زدن به اقتصاد کشور ، به حکم دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد )
هیاهو می‏کنند و یا برای هویدا هیاهو می‏کنند ، اینها هستند که حقوق بشر را پایمال دارند می‏کنند .
این هویدا پانزده سال ، یا سیزده سال تقریباً نخست‏وزیر بود و تمام جنایات گردن نخست‏وزیر است . ما هر نخست‏وزیری که در آن عصر [منصوب] شده ، اگر پیدا کنیم – مثل شریف امامی ،
( جعفر شریف امامی ، رئیس مجلس سنا و نخست‏وزیر دولت به اصطلاح آشتی ملی که حادثه قتل عام مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در زمان نخست‏وزیری وی به وقوع پیوست . )
محکوم به قتلند اینها . بختیار خودش اقرار کرد که به امر من قتل واقع شد . اینها عامل قتلند به اینطور که وادار کردند به قتل عام . جمعیت اینها مفسدند ؛ اینها فاسدند . ما برای حقوق بشر این کار را داریم انجام می‏دهیم . و این جمعیتی که صدا بلند می‏کنند که حقوق بشر ، حقوق بشر ، اینها عمال استعمارند . اصلِ این جمعیتهایی که در امریکا ، یا در جاهای دیگر ، درست شده است به عنوان جمعیت حقوق بشر ، جمعیت کذا و کذا ، اینها را – همه – آنها درست کرده‏اند برای اینکه حقوق بشر را ضایع کنند . این همه خیانت این مرد نانجیب به ایران کرده است و این همه قتل و غارت کرده است ، حالا که می‏گویند این باید به قتل برسد . حالا هم که حکمی صادر نشده برای قتل محمدرضا ، لکن صادر می‏شود . اگر ما پیدایش بکنیم ، باید کشته بشود . اینهایی که می‏گویند حقوق بشر حالا صدایشان درآمده و اظهار تاسف می‏کنند ! . . .
شما در تمام این مدتی که این نخست‏وزیر – نخست‏وزیر اسلامی – آمده است روی کار ، یکی را پیدا بکنید که در این دادگاه انقلاب یا در نخست‏وزیری یا در ارتش یا در جای دیگر در این حکومت بدون جرم یک نفر را گرفته باشند ، یک روز حبس کرده باشند ، به یک کسی فحش داده باشند . این جمعیت حقوق بشر متوجه نیستند اینها را ؟ یا می‏دانند و خودشان را به کری می‏زنند ؟ خائنند اینها ! اینها می‏خواهند ما را باز زیر بار همان [اسارتهایی] که سابق بود بکشند . ما به این حرفها گوش نمی‏دهیم . ما برای احقاق حق بشر ، برای حقوق بشر [ . . . ] تا حالا این جمعیتی که کشته شده است برای احقاق حقوق بشر بوده است . . . .
بیایند ببینند . همان جا در خارج نشسته‏اند و مزد می‏گیرند و قلم را برداشتند و همین‏طور دارند چیز می‏نویسند ، به عنوان حقوق بشر ! اینها اشخاصی هستند که می‏خواهند حقوق بشر پایمال بشود ؛ نه اینکه می‏خواهند حقوق بشر را استفاده کنند و بگویند حقوق‏بشر . اینها ، [برای] جوانهای ما [که] این همه کشته شدند ، این همه زجر دیدند ، برایشان هیچ حق قائل نیستند ؛ اینها را انسان می‏گویند نیستند ! اینها ما را بشر – مثل اینکه – نمی‏دانند ! آن وقت چهار نفر را ما اعدام کردیم ؛ برای اینکه پانزده سال ، ده سال ، زجر داده‏اند ، کشته‏اند ، قتل عام کردند ، ریختند توی خیابانها به قتل عام ، [ . . . ] خوب شما همه دیدید این را ؛ و همه دیدند این را .
آنها مطلعند از این معنا ؛ نه اینکه آنجا ایستاده و بیخبر هستند . همین طوری که جزئیات حالا را مطلعند ، جزئیات سابق را هم مطلع بوده‏اند . مطلعند ، لکن خیانتکارند ، بی‏انصافند ، بشر نیستند اینها . اینها یک مزدورانی هستند که می‏خواهند حقوق بشر را پایمال کنند . تا حالا اینطور شده است .
و بحمداللَّه تا یک قدری جزای بعضی از آنها – البته هستند باز هم – داده شده است ؛ لکن الآن توطئه‏ها هست . الآن همان اشخاصی که اهل‏این کارها بوده‏اند یک مقداری‏شان هستند و مشغول توطئه هستندمی‏خواهند دوباره کار را از سر بگیرند . اینهایی که مشغول توطئه‏هستند ، اینهایی که می‏خواهند دوباره مسائل را به حال اول برگردانند ، دوباره یک ملت را به زیر بار بکشند ، دوباره یک ملت را ذلیل‏کنند ، دوباره حقوق یک ملت را به باد فنا بدهند – اینها را – ما اگرپیدایشان بکنیم ، البته به جزا می‏رسانیم ؛ و ان‏شاءاللَّه پیدایشان می‏کنیم .
اینهایی که مثل آقای مطهری ( استاد شهید مرتضی مطهری از اساتید حوزه و دانشگاه ، که در سال ۱۳۵۸ توسط گروهک منحرف فرقان به شهادت رسید . وی از یاران امام خمینی ( ره ) و عضو شورای انقلاب بود . )
که اذیتش به یک مور نرسیده است – من قریب بیست سال این مرد را می‏شناسم – یک آدم به آن سالمی ، یک آدم به آن ادب ، به آن انسانیت ، این را محکوم به قتلش می‏کنند . چرا ؟ چه کرد آقای مطهری ؟ کی را کشته است ؟ چه کرده ؟ این بشر نیست ؟ ! این انسان فیلسوف ، عالم ، فقیه ، این بشر نیست ؟ ! این بشر را اینطور می‏کشند بدون اینکه یک جرمی داشته باشد . جرم آقای مطهری چه بود ؟ چه کرده بود ؟ جرم قرنی
( سپهبد ولی الله قرنی ، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران ، که در تاریخ ۳/۲/۱۳۵۸ توسط گروهک فرقان به شهادت رسید . )
چه بود ؟ آخر چه جرمی کرده بودند که مستحق قتل بودند ؟ حالا هم لیست دارند برای کشتن یک عده‏ای . خیال می‏کنند که با کشتن آقای مطهری ، یا با کشتن امثال آقای مطهری ، این نهضت خاموش می‏شود و دوباره حقوق ملت ما پایمال می‏شود ، و دوباره خوب ، راجع به آقای مطهری این حقوق بشریها یک کلمه ننوشته‏اند ، نگفته‏اند ؛ ما که نشنیده‏ایم که بگویند . این بشر نیست ؟ ! اعتراض نکردند ، نگفتند ، محکوم نکردند آن کسی را که کشته است .
حالا نمی‏شناسندش آقا ! خوب ، آن طایفه‏ای که این کار را کرده‏اند چرا محکوم‏نکرده‏اند ؟ حالا اگر ما قاتل آقای مطهری را پیدا بکنیم و او را مجازات بدهیم ، قصاص بکنیم ، آن وقت صدایشان درمی‏آید که خشونت است ! این خشونت‏نیست که بدون جهت [آدمی را بکشند ؟ ] آخر ، یکوقت یک آدمی بود که‏کاری کرده بود ؛ جز تعلیم و تعلم این مرد کاری نداشت . یک آدمی که من قریب به‏بیست سال او را می‏شناسم و مطلع از وضع و حال او هستم و می‏دانم که اذیت به کسی‏نکرده ، یک آدمی که زحمت برای این ملت کشیده است ، یک آدمی که کتابنویس بوده ، یک آدمی که فیلسوف و متفکر بوده ، مستحق قتل است ، [که] او را کشتند ؟ این جمعیت حقوق بشر کجا هستند که یک کلمه نمی‏گویند ؟ حالا ما اگر آن کسی که او را کشته است پیدا کنیم و بکشیم ، یکدفعه سر قلم حقوق بشر باز می‏شود و شروع می‏کنند به نوشتن و [تبلیغ] کردن که خشونت است . ایران خشونت است ، حقوق بشر را ملاحظه نمی‏کند ، اینها چه جمعیتی هستند ! من نمی‏دانم چه تربیتی اینها دارند ؛ چه حیواناتی اینها هستند ؟ !
این وضع دنیای مادی است . این وضعِ این حقوق بشریهای مادی‏اند . این وضع دنیای مادی است که غیر از منافع مادی و غیر از منافع اربابهای خودشان هیچ چیز را ملاحظه نمی‏کنند ؛ چون مطلع بر هیچ چیز نیستند . همه را غمض عین می‏کنند ؛ تا آنجایی که منفعت خودشان را در خطر می‏بینند ؛ [آن وقت] فریادشان بلند می‏شود . این خاصیت تربیتهای مادی است . و این نحو حکومتی که الآن هست خاصیت تربیتهای اسلامی است ، معنوی است .
( بیانات امام در جمع اعضای هیات بازرگانی ایرانی ، صحیفه نور ج ۶ ، ص ۶ – ۱۷۲ )
۵۸/۲/۲۵

تبلیغات سوء با حربه حقوق بشر
اینهایی که الآن دارند می‏نویسند که فرقی نکرده ، اینها همینهایی است‏که در امریکا صحبتش را می‏کنند که چرا ؟ چرا ؟ چرا ؟ و آن بی‏انصافهای طرفدار حقوق بشر صدایش را درآوردند که چرا اعدام می‏شود ؟ همانهایی که در آن وقتی که دارد می‏نویسد چرا در ایران اعدام‏می‏شود ؟ در جاهای زیادی از قِبَل همین امریکای فاسد ، قتل‏عام دارد می‏شود ، یک کلمه راجع به آن نمی‏گویند . اما این طرفش را که هویدارا اعدام کردند یا نصیری را اعدام کردند یا این اشخاص فاسد را ، صدای هیاهوشان درآمده . و اینها هم که در اینجا و از عمال‏آنهاهستند می‏نویسند که فرقی نکرده است ؛ حالا هم اعدام هست ، آن وقت هم اعدام بود . حبسیها چه کسانی هستند ؟ آن وقت چه کسی بودند ؟
( بیانات امام در جمع کارکنان بیمه مرکزی ایران ، صحیفه نور ج ۱۰ ، ص ۳ – ۱۴ )
۵۸/۸/۱۴

تحریف حقوق بشر
شما چند نفر فاسد را در اینجا به دادگاهها سپردید و دادگاهها آنها را که سالهای طولانی به این ملت ستم کرده بودند و بعضیها کشتار کرده بودند و بعضیها دستور کشتار داده بودند و انحرافات مذهبی بعضی داشتند ، بعد از محاکمه آنها را اعدام کردند ؛ و این بوقهای تبلیغاتی خارج ، دانسته به اینکه مسائل درونی ما چیست ، مشغول تبلیغات و اینکه در ایران آدمکشی رواج دارد ، آدمکشی می‏شود ! نه اینکه آنها ندانند این آدمهایی که در اینجا کشته شدند آدم نبودند ؛ سبع بودند ، جنایتکار بودند ؛ آنها می‏دانند که مامورهای خودشان چه اشخاصی بودند ، و برای خاطر همان خواسته‏ها بوده است که آنها را به کار واداشتند ؛ لکن وقتی که پای تبلیغات می‏آید ، ایران را یک کشور جنایتکار ، به صورت یک کشور جنایتکار ، وحشی ، غیر متمدن و امثال ذلک در خارج نمایش می‏دهند .
( بیانات امام در جمع هیات شورای هماهنگی تبلیغات ، صحیفه نور ج ۱۴ ، ص ۴۲ )
۵۹/۱۱/۱۶